Professional Documents
Culture Documents
خاصی از بررسی تاریخی که به آن «حفاری»ِ مفاهیم و «تبارشناسی»ِ گفتمانها نام دادهاند ،با بیرون کشیدن انبوهی از منابع بایگانی
شده ،پیدایش سیستمهای گفتاری ُمدرن را ردیابی میکند و نشان میدهد که برخالف تصور رایج ،آنچه با عصر روشنگری در اروپا پا
به عرصهی روابط انسانی گذاشت ،قیادت و اجبار و نظم و دیسیپلین جدیدی بود که در تنظیمات مربوط به کنترل بدن و دستگاه روانی
به تدریج نهادینه شد .گفتار(های) رسمی عقالنیت ،علم ،و سکوالریسم نه تنها شرایطِ امکان رهایی و آزادی را فراهم نکرد بلکه خود
مولد و مبدع شکلهای سنگینتر و پیچیدهتری از قیادت بود و بازیخوردن از «قدرت» ،قدرتی منتشر در تمامی سطوح و ابعاد تمدنی
اعم از ساختارهای دولت ،نهادهای جامعهی مدنی مثل مدرسه و دانشگاه و مکانهای معالجه و درمان مثل بیمارستان و کلینیک و
آسایشگاه روانی و زندان ،تا مفاهیم گفتاری یا دیسکورسیو و کنترل بدن و سکسوآلیته و تعاریف جنسیت و تنظیمات امور دیگر.
رادیکال وجه تولی ِد سرمایهداری که پیشفرضهای مدرنیته و روشنگری را بدیهی فرض میکنند و برای رسیدن به ِ برخالف منتقدان
آزادی و برابری شرط الزم میشمارند (عقالنیت ،علم ،سکوالریسم ،مخالفت با نهاد دین و بینشهای خدامحور) ،میشل فوکو درست
همان پیشفرضها را هدف قرار میدهد که طبق دید او به استقرار رژیمهای کنترل و قیادت جدیدی در جوامع غربی انجامیدهاست .
--
این نظریهپردازان میخواهند «عادی جلوه کردن» یا «هنجاریت» (نورماتیویتی) دیسکورس سکوالریسم را خنثا سازند و نشان دهند
که اوالً سکوالریسم به عنوان گفتمان (دیسکورس) ،همانند هر دیسکورس دیگری بیطرف نیست بلکه دارای جنبههای قوی
«قاعدهگذار» (رگوالتیو) و «تولید کننده» (پروداکتیو) است؛ و دوما ً این خصلت تولیدی و قاعدهگذاری در خدمت تولید و استقرار ِ
نظم
هنجارین جدیدی از «نابرابری» جنسی عمل کردهاست .
--
نابرابری جنسی را به عملکرد روابط تولید سرمایهداری یا به
ِ که متعارف انتقادات انواع با است متفاوت ً ال کام تبارشناسی نوع این
پدرساالری ماقبلسرمایهداری که هنوز دوام دارد نسبت میدهند .در این تبارشناسی ،یک «گفتمان» زمانی میتواند خودش را ِ سیستم
ب تازه ابداع
تعریف کند و متمایز سازد که در برابر خود یک «دیگری»ی خیالی بسازد و در تضاد با آن دیگری ،به نظام سرکو ِ
شدهای مشروعیت ببخشد .این «دیگری» میتواند یک دین خاص (مثالً «اسالم») ،یک گذشتهی خاص (مثالً «فئودال»« ،قرون
شناسایی این
ِ وسطایی») ،یا یک حوزهی جغرافیایی متفاوت (مثالً «شرق»« ،خاورمیانه»)باشد .تبارشناسی عبارت است از ردگیری و
سازی تدریجی در اروپای عصر جدید .این همان روشی است که ادوارد سعید ،متأثر از میشل فوکو ،در کتاب پرآوازهی ِ نوع گفتمان
«شرقشناسی» ( )۱۹۷۸به کار گرفت تا نشان دهد آثارشرقشناسان و تحقیقات دامنهدار آنها ،خواسته یا ناخواسته تصاویر و کلیشهها و
بازنماییهایی را از «شرق» و «اسالم» تولید کرد که بتواند در خدمت استعمار و امپریالیسم درآید.