You are on page 1of 242

‫دانشگاه پيام نور‬

‫دانشکده مهندسي‬
‫گروه مهندسي صنايع‬

‫مديريت فناوري‬
‫تعداد واحد درسي‪3 :‬‬
‫منبع‪:‬‬
‫خليل‪ ،‬طارق‪ ،‬مديريت تکنولوژي رمز موفقيت در رقابت و خلق ثروت‪ ،‬ترجمه اعرابي‪ ،‬سيد محود‬
‫و ايزدي‪ ،‬داود‪ ،‬انتشارات دفتر پژوهشهاي فرهنگي‪.1384 ،‬‬
‫تهيه کننده‪ :‬منصوره عبدي‬
‫مقدمه‬
‫فصل اول‪ -‬تعاريف و مفاهيم‬
‫فصل دوم‪ -‬نقش فناوري در خلق ثروت‬
‫فصل سوم‪ -‬عوامل حياتي در مديريت فناوري‬
‫فصل چهارم‪ -‬الگوهاي جديد مديريت فناوري‬
‫فصل پنجم‪ -‬چرخه هاي حيات فناوري‬
‫فصل ششم‪ -‬فرآيند نوآوري فناوري‬
‫فصل هفتم‪ -‬رقابتي بودن‬
‫فصل هشتم‪ -‬استراتژي تجاري و استراتژي فناوري‬
‫فصل نهم‪ -‬برنامه ريزي فناوري‬
‫فصل دهم‪ -‬دستيابي و بکارگيري فناوري‬
‫فصل يازدهم‪ -‬انتقال فناوري‬
‫فصل دوازدهم‪ -‬صنايع توليدي و خدماتي‬
‫اهداف‬

‫آشنايي با‪:‬‬
‫تعريف فناوري و رابطه آن با علم و نوآوري‬
‫تاثيرات فناوري بر اقتصاد‪ ،‬اجتماع و فرهنگ‬
‫ابزار برنامه ريزي و روشهاي پيش بيني فناوري‬
‫شيوه هاي ارزيابي و انتقال فناوري‬
‫حقوق مالکيت معنوي‬
‫کارآفريني و مديريت نوآوري‬
‫جايگاه درس در رشته مهندسي صنايع‬
‫امروزه رونق اقتصادي کشورها‪ ،‬صنايع و شرکتها به مديريت موثر‬
‫فناوري وابسته است‪.‬‬
‫بهره برداري موثر از فناوري بر قدرت رقابتي شرکتها تاثيرگذار‬
‫بوده و به عنوان عامل بقاي شرکت در بازار مطرح است‪.‬‬
‫مهندسين صنايع در حوزه فعاليت خود در صنايع با عواملي که به‬
‫نوعي موجب قدرت رقابتي تکنولوژيک مي شوند شامل افقهاي برنامه‬
‫ريزي بلند مدت‪ ،‬تحقيقات‪ ،‬خالقيت‪ ،‬کيفيت محصوالت‪ ،‬بهره وري و ‪...‬‬
‫در ارتباط هستند‪.‬‬
‫مديريت فناوري به عنوان يکي از افقهاي نوين در حوزه فعاليت‬
‫مهندسين صنايع در سطح ملي و بنگاه مطرح است‪.‬‬
‫تعريف فناوري‬

‫‪Technology = Techne + Logie/Logia‬‬

‫عامل تبديل وروديها به خروجيها كه ايجاد مزيت رقابتي‬


‫ميكند‪.‬‬

‫‪M. Porter‬‬
‫تعريف فناوري‬
‫كاربرد عملي دستاوردهاي علمي و تجربي به منظور پاسخ به يك يا (چند) نياز‬

‫‪A. D. Little‬‬
‫‪ ‬در يك محصول‬
‫‪ ABS‬در اتومبيل‪ DVD ،‬در ويدئو يا كامپيوتر‪ LCD ،‬در تلويزيون يا در صفحه نمايش كامپيوتر و ‪...‬‬

‫‪ ‬در يك فرآيند توليدي‬


‫‪ Robot‬در خط توليد يا مونتاژ ‪ AGV ،‬در حمل ونقل كارگاهي‪ AS/RS ،‬در انبار و ‪...‬‬

‫‪ ‬در يك فعاليت پشتيباني‬


‫‪ CAD/CAM‬در طراحي و ساخت نمونه‪ CAPP ،‬در طراحي فرآيند‪ MRP ،‬در برنامهريزي توليد و ‪...‬‬
‫تعريف فناوري‬
‫‪Technology = Artefact + Skill + Knowledge‬‬

‫تركيب سيستميك از ابزار‪ ،‬دانش (فني) و اطالعات الزم براي بكارگيري‬


‫ابزار و نيز مهارتهاي انساني مورد نياز براي استفاده (بهرهبرداري) از‬
‫دانش و ابزار‬

‫‪T. Khalil‬‬
‫تعريف فناوري‬

‫كاربرد عملي دانش و تجربه در پاسخ به نيازهاي اجتماعي‬


‫‪ ‬در يك محصول‬
‫‪ ‬در يك فرآيند توليدي‬
‫‪ ‬در يك فعاليت پشتيباني‬
‫‪A. D. Little‬‬
‫دسته بندي تعاريف فناوري‬

‫كلي ‪ -‬اثر اقتصادي فناوري‬


‫عام ‪ -‬فناوري صرف نظر از حوزه كاربرد‬
‫خاص ‪ -‬فناوري در يك حوزه خاص (‪)Discipline - Application‬‬
‫اجزاي فناوري‬

‫فناوري ‪ :‬تركيب سيستميك از سخت افزار‪ ،‬دانش فني و اطالعات‪،‬‬


‫مهارتهاي انساني و سازماندهي‬
‫‪APCTT 1988‬‬

‫‪Technology = Artifact + Skill + Knowledge‬‬

‫‪Khalil 2000‬‬
‫دانش و فناوري‬
‫فناوري هر طور که استفاده شود نتيجه و پيامد توسعه دانش‬
‫است‪.‬‬

‫دانش اطالعات نيست اما بر پايه ميزان اطالعات موجود بنا‬


‫مي شود‪.‬‬

‫تنها وقتي که براي خلق چيزهاي جديد‪ ،‬به راه انداختن يک‬
‫سيستم يا ارائه يک خدمت‪ ،‬دانش به اجرا گذاشته مي شود که‬
‫وارد قلمروي فناوري مي شويد‪.‬‬
‫فناوري و کسب و کار‬

‫نقش فناوري در ايجاد مزيت رقابتي از طريق ‪:‬‬


‫‪ ‬تحقق استراتژيهاي كالن‬
‫‪ ‬تغيير در استراتژيها يا در فاكتورهاي كليدي موفقيت (‪)KFS‬‬

‫نقش فناوري در ايجاد تغيير در ساختار بازار از طريق ‪:‬‬


‫‪ ‬تغيير در پنج عامل اصلي بازار رقابتي‬
‫‪ ‬تغيير كلي در ساختار بازار‬
‫طبقه بندي فناوري‬
‫بر اساس پيچيدگي و سرعت تغيير‬
Low Tech –
Medium Tech –
High Tech –
‫بر اساس اهميت استراتژيك‬
Distinctive/Critical Tech –
Basic Tech –
External Tech –
‫بر اساس حوزه كاربرد‬
Product Tech –
Process Tech –
‫طبقه بندي فناوري‬
‫بر اساس تناسب با شرايط بنگاه‬
Appropriate Tech -
Inappropriate Tech -
)‫بر اساس سن (عمر‬
Emergent/Emerging Tech -
Current Tech -
‫بر اساس سابقه در بنگاه‬
New Tech -
Old/Current Tech -
‫(يک دسته بندي ديگر)‬ ‫طبقه بندي فناوري‬
‫فناوري جديد (‪)New Technology‬‬
‫فناوري نوظهور (‪)Emerging Technology‬‬
‫فناوري پيشرفته (‪)High Technology‬‬
‫فناوري بسيط‬
‫فناوري متوسط (‪)Medium Technology‬‬
‫فناوري مناسب (‪)Appropriate‬‬
‫فناوري کد گذاري شده (‪)Codified Technology‬‬
‫فناوري خاموش (‪)Tacit Technology‬‬
‫تعريف مديريت فناوري‬

‫‪MOT : Management of Technology‬‬

‫فناوري مديريت انتخاب‪ ،‬اكتساب‪ ،‬بكارگيري‬ ‫مديريت‬


‫(بهرهبرداري)‪ ،‬توسعه (بهبود) و اشاعه فناوريها است‪.‬‬
‫مديريت فناوري=مديريت مهندسي‬

‫علوم‬ ‫‪MOT‬‬
‫مهندسي‬

‫مديريت‬
‫ماهيت ميان رشته اي مديريت فناوري‬

‫علوم‬
‫طبيعي‬
‫علوم‬
‫اجتماعي‬
‫مهندسي‬ ‫مديريت‬
‫فناوري‬
‫فعاليت‬
‫تئوري‬ ‫صنعتي‬
‫تجارت‬
‫کاربرد فناوري‬

‫نيازهاي اجتماعي‬

‫نيازهاي بازار‬

‫تبديل فناوري‬

‫خلق يا‬
‫خريداري‬
‫فناوري‬

‫محصول‬

‫مشتري‬

‫استاندارد زندگي‪ ،‬مسائل‬


‫اجتماعي و زيست محيطي‬
‫عوامل موثر بر خلق ثروت‬

‫فناوري‬

‫نيروي‬
‫سرمايه‬
‫کار‬

‫خلق‬
‫ثروت‬

‫سياستهاي عمومي‬ ‫منابع‬


‫و زيست محيطي‬ ‫طبيعي‬

‫بازار‬
‫مديريت فناوري‪ :‬مجموعه اي از فرآيندها‬

‫استفاده‬ ‫بهبود‬
‫بهينه‬ ‫(توسعه)‬

‫حفظ موقعيت‬

‫شناسائي‬ ‫ارزيابي‬

‫مراقبت‬
‫تحوالت مديريت فناوري (‪)Drejer 1996‬‬

‫مديريت استراتژيك فناوري‬


‫)‪(Process-based Approches‬‬

‫مديريت استراتژيك تكنولوژي‬

‫برنامه ريزي تكنولوژي‬

‫مديريت نوآوري‬

‫مديريت ‪R&D‬‬

‫‪1960‬‬ ‫‪1970‬‬ ‫‪1980‬‬ ‫‪1990‬‬ ‫‪2000‬‬


‫سطوح مختلف مديريت فناوري‬

‫ملي‬

‫بخش‬

‫بنگاه‬ ‫استراتژيك‬

‫تاكتيكي‬

‫عملياتي‬
‫فرآيند توسعه علم و فناوري و نقش عوامل بيروني‬

‫سياستها و برنامههاي‬
‫سياستهاي مالي و پولي‬ ‫قوانين و مقررات‬
‫كالن اقتصادي‬

‫استراتژيهاي توسعه علم و‬


‫فناوري در سطح ملي‬

‫تأمين‬ ‫تأمين و تخصيص‬


‫تامين منابع اطالعاتي‬
‫نيروي انساني‬ ‫منابع مالي‬

‫انباشت دانش ‪/‬‬


‫فرآيند توسعه علم و فناوري‬ ‫پاسخگوئي به‬
‫نيازهاي جامعه‬
‫فناوري و رشد پايدار‬

‫قابليتهاي تکنولوژيک‬
‫سيستم اقتصادي‬ ‫تجارت‬

‫شرکتهاي رقابتي‬
‫رشد اقتصادي پايدار‬
‫فناوري همواره نقش مهمي در خلق ثروت‬
‫براي کشورها و تاثيرگذاري بر روي‬
‫استانداردها و کيفيت زندگي داشته است‪.‬‬
‫تکامل انسان بر اساس عصر فناوري‬ ‫عصر‬
‫بيوفناوري‬
‫عصر اطالعات‬
‫عصر فضا‬
‫عصر‬
‫الکترونيک‬
‫عصر انرژي‬
‫هسته اي‬
‫عصر‬
‫الکتريسيته‬

‫عصر بخار‬

‫عصر آهن‬

‫عصر برنز‬

‫عصر سنگ‬
‫چرخه موج بلند‬

‫بهبود در بهره وري براي يک سيستم اقتصادي بسيار حياتي و مهم‬


‫است‪.‬‬
‫افزايش بهره وري امکان بهبود واقعي در استاندارد زندگي را ميسر‬
‫مي سازد‪.‬‬

‫از طريق چرخه اقتصادي بلند‬


‫مدت‪،‬‬
‫فناوري جديد و نوظهور موجب‬
‫رشد و توسعه اقتصادي مي‬
‫شود‪.‬‬
‫فرآيند پشت يک موج بلند‪ ،‬تعاملي است بين فناوري‬
‫جديد‪ ،‬فرصتهاي تجاريي که فناوريهاي جديد خلق مي‬
‫کنند و افزايش مازاد بر نياز سرمايه پس از عصرهاي‬
‫فناوري‬
‫‪Betz, 1987‬‬
‫تکامل فناوري توليد‬
‫‪.‬‬
‫‪1920‬‬
‫‪.‬‬
‫‪-‬کنترل توليد‬
‫‪1900‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪-‬خط انتظار‬
‫‪-‬مفاهيم سازماني‬
‫‪1880‬‬ ‫‪-‬پرداختهاي انگيزشي‬
‫‪.‬‬ ‫‪-‬مطالعات حرکت‬
‫‪-‬مديريت علمي‬ ‫‪-‬مدلهاي موجود‬
‫‪1880‬‬ ‫‪-‬قطعه کاري‬
‫‪-‬مطالعات زمان سنجي‬ ‫‪-‬برنامه ريزي مديريتي‬
‫‪-‬پيشرفت کند در علم و‬
‫فناوري‬ ‫‪-‬تقسيم کار‬ ‫‪-‬کنترل کيفيت آماري‬
‫‪-‬جامعه کشاورزي‬ ‫‪-‬استانداردسازي‬

‫‪-‬انقالب صنعتي‬ ‫‪-‬توليد انبوه‬


‫‪-‬اتحاديه هاي کارگري‬
‫تکامل فناوري توليد‬ ‫‪.‬‬
‫‪1970‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪-‬تئوري کنترل‬
‫‪1960‬‬
‫‪-‬سيستم مقياص بزرگ‬
‫‪.‬‬ ‫‪-‬اتوماسيون‬
‫‪-‬طراحي جامع سيستم‬
‫‪1950‬‬ ‫‪-‬طراحي سيستم‬
‫‪.‬‬ ‫‪-‬سيستمهاي اجتماعي‬
‫‪-‬کامپيوتري کردن‬ ‫‪-‬پردازش از راه دور‬
‫‪1940‬‬ ‫‪-‬سايبرنتيک‬
‫‪-‬قابليت اعتماد‬ ‫‪-‬سيستمهاي اطالعاتي‬
‫‪-‬طراحي ابزار‬ ‫‪-‬کامپيوترهاي شخصي‬
‫‪-‬تحقيق در عمليات‬ ‫‪-‬تئوري طراحي‬ ‫‪.‬‬
‫‪-‬بهره وري‬ ‫‪1980‬‬
‫‪-‬تجزيه و تحليل آماري‬ ‫‪-‬شبيه سازي‬
‫‪-‬اقتصاد مهندسي‬ ‫‪-‬تئوري کنترل‬
‫‪-‬فنون شبکه ارتباطي‬
‫‪-‬تئوري موجودي‬ ‫‪-‬سيستم مقياص بزرگ‬
‫‪-‬عوامل انساني‬ ‫‪-‬طراحي جامع سيستم‬
‫‪-‬کنترل مواد و استقرار ماشين‬ ‫‪-‬سيستمهاي اجتماعي‬
‫آالت‬
‫‪-‬سايبرنتيک‬
‫فناوري و اقتصاد ملي‬

‫اقتصادهاي توسعه يافته را با کشورهايي مي شناسند که به نحوي‬


‫مناسب از فناوري براي لق ثروت بهره مي گيرند‪.‬‬
‫اقتصادهاي کمتر توسعه يافته را با کشورهايي مي شناسند که دانش‬
‫فني تکنولوژيک الزم براي خلق ثروت را در اختيار ندارند‪.‬‬

‫شيوه موثر و مناسب بهره گيري از‬


‫فناوري است که خلق ثروت مي کند‪.‬‬
‫خالقيت‬

‫فناوري عبارتست از بيان و ابزار خالقيت انسان‬


‫اختراع‬

‫خلق و بهره برداري از فناوري مستلزم زنجيره اي است‬


‫از رويدادها که با اختراعات شروع مي شود و با بهزار‬
‫ختم مي شود‪.‬‬
‫اختراع عبارتست از يک مفهوم يا خلق يک تکنولوژي‬
‫نوين‬
‫نوآوري‬

‫نوآوري شامل خلق کاال‪ ،‬خدمت يا فرآيندي مي باشد که براي‬


‫يک سازمان جديد است‪.‬‬
‫نوآوري به اولين بار استفاده کردن از يک ايده توسط يک‬
‫سازمان اطالق مي شود‪.‬‬
‫‪Aiken & Hage, 1979‬‬
‫نوآوري‬

‫شومپر(‪ )1928‬نوآوري موفق را انجام يک وظيفه به شيوه‬


‫اي منحصر به فرد مي داند‪.‬‬
‫فرآيند نوآوري شامل يکپارچه کردن فناوريها و اختراعات‬
‫موجود براي خلق سيستم‪ ،‬فرآيند يا محصولي جديد يا بهبود‬
‫يافته مي باشد‪.‬‬
‫‪Jain & Triandis, 1990‬‬
‫چرخه توسعه فناوري‬

‫طرح نيازهاي جديد‬


‫از جانب بازار‬
‫ايده ( اختراع )‬
‫جديد‬

‫سطح انباشت‬ ‫نوآوري‬


‫دانش و تجربه‬ ‫تكنولوژيكي‬

‫جايگزيني و انتشار‬
‫فناوري جديد‬
‫فرآيند توسعه علم و فناوري‬

‫دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي‬

‫توسعه تكنولوژي‬
‫تحقيقات پايه‬ ‫تحقيقات‬ ‫تحقيقات‬
‫كاربردي‬ ‫توسعهاي‬
‫تجاري كردن و اشاعه تكنولوژي‬

‫انتقال تكنولوژي‬

‫مراكز تحقيقاتي وابسته به صنعت‬


‫بنگاههاي اقتصادي‬
‫فرآيند توسعه علم و فناوري‬

‫فرآيند توليد دانش (‪)Knowledge‬‬


‫انباشت دانش‬
‫از طريق تحقيقات پايه‪ ،‬كاربردي و توسعهاي‬
‫صورت مسئله‬

‫دستاوردهاي‬
‫پژوهشي‬

‫فرآيند توسعه تكنولوژي‬ ‫پاسخگوئي به‬


‫از طريق توسعه داخلي يا انتقال تكنولوژي‬ ‫نيازهاي جامعه‬
‫انواع نوآوري‬

‫نوآوري بنيادي (انقالبي)‪:‬معموال بر پايه يک اختراع استوار مي باشد‪.‬‬


‫نوآوري تدريجي (تکاملي)‪ :‬در درون شرکتها يا يک صنعت خلق مي شوند و به‬
‫شرکتها کمک مي کنند تا جايگاه رقابتي خود را در بازار حفظ کنند‪.‬‬
‫نوآوري روتين (عادي)‪ :‬براي اطالق به معرفي چيزي که براي يک سازمان جديد‬
‫اما بسيار مشابه آنچه که در گذشته بوده است‪ ،‬استفاده مي شود‪.‬‬
‫خالقيت و نوآوري‬

‫يک محيط خالق داراي ويژگيهاي ذيل است‪:‬‬


‫افراد در حوزه هاي مورد عالقه کار مي کنند؛‬
‫بين کارکنان با همکاران خالق ارتباط گسترده اي برقرار است؛‬
‫به کارکنان اجزه ريسکها ماليم داده مي شود؛‬
‫ناکامي ها و ناهماهنگيها در سيستم تحمل مي شود؛‬
‫پاداش و تقدير مناسب از کارکنان به عمل مي آيد‪.‬‬
‫‪Jain & Triandis, 1990‬‬
‫عرضه نوآوري به بازار‬

‫فاصله هاي زماني زيادي بين مراحل مختلف توالي رويدادهاي چرخه‬
‫نوآوري (علم‪ ،‬اختراع‪ ،‬نوآوري و بازار) وجود دارد‪ .‬دستکاري و تغيير اين‬
‫حيطه هاي زماني‪ ،‬سالح رقابتي موثر و مهمي است‪.‬‬
‫عرضه نوآوري به بازار‬

‫مايکروسافت سيستم عامل خود را در اختيار شرکتهاي کامپيوتري قرار داد‬


‫تا مشتريان را به سيستم عامل خود وابسته کند‪.‬‬
‫اپل امتياز استفاده از سيستم عامل ‪ user friendly‬را سالها نزد خود نگه‬
‫داشت‪.‬‬

‫استراتژي مايکروسافت يک اثر حاکميت فناوري بلند مدت‬


‫داشت‪ ،‬در حالي که استراتژي اپل اثر سودآوري فراوان اما‬
‫کوتاه مدت داشت‪.‬‬
‫رابطه فناوري و قيمت‬

‫قيمت‬
‫دانش‬
‫تکنولوژيک‬

‫دانش شرکت‬

‫شکاف‬ ‫دانش مشتري‬

‫زمان نشر فناوري‬ ‫شکاف فناوري‬


‫زمان‬

‫يکي از عوامل اصلي در مديريت فناوري‪ ،‬خلق و معرفي به موقع به بازار‬


‫است‪.‬‬
‫زمان بندي معرفي و عرضه فناوري بعدي که عملکرد فناوري موجود را‬
‫بهبود مي بخشد بسيار حائز اهميت است‪.‬‬
‫رقابت بر اساس زمان (‪)Time Based Competition‬‬

‫براي سازمانهاي توليدي و خدماتي‪ ،‬رقابت بر اساس زمان (‪ )TBC‬يک‬


‫سالح رقابتي مهم در دستيابي به وضعيت ممتاز و جهاني است‪.‬‬
‫‪Blackburn, 1991‬‬
‫چشم انداز استراتژي تغيير‬

‫زماني که يک شرکت بازار قوي دارد و درآمدهايش خوب است‪ ،‬مديريت آن‬
‫شرکت از تغييرات د رمحيط شرکت غافل مي شود و موقعيت رقابتي و يا حتي‬
‫بقاي شرکت به خطر مي افتد‬
‫مديريت تغيير‬

‫مديران امروز با چالشهاي ذيل مواجه هستند‪:‬‬


‫محصوالت جديد‬
‫کنترل توليد‬
‫نسل جديد رقبا‬
‫مشتريان پرتوقع و وسواسي‬
‫بهره وري‪ ،‬اثربخشي و رقابتي شدن‬

‫بهره وري‪ :‬نسبت بازده به داده (سرمايه‪ ،‬مواد‪ ،‬نيروي کار و انرژي)‬
‫اثر بخشي‪ :‬توانايي تحصيل و کسب اهداف مطلوب نظير افزايش سهم بازار‬
‫شرکت‪ ،‬رسيدن به سهم قابل قبولي از سود و ‪...‬‬
‫رقابتي بودن‪ :‬قابل مقايسه بودن محصوالت يک شرکت با محصوالت رقبا‬
‫است و جايگاه شرکت در بازار را نشان مي دهد‪.‬‬
‫بهره وري‪ ،‬اثربخشي و رقابتي شدن‬

‫مديريت فناوري‪ ،‬مديران را ترغيب مي کند تا ضمن توجه به ضرورت‬


‫استمرار فرآيند بهينه سازيعمليات جاري و کنوني‪ ،‬دائما مراقب و متوجه آينده‬
‫نيز باشند‪.‬‬
‫رهبران در مقابل پيروان‬

‫برندگان آنهايي هستند که فناوري را به بازار معرفي مي کنند‪.‬‬


‫يک شرکت از حيث نوآوري تکنولوژيک مي تواند به شکل يکي از انواع‬
‫ذيل باشد‪:‬‬
‫‪ ‬رهبر‬
‫‪ ‬پيرو‬
‫‪ ‬عقب مانده‬
‫مزاياي رهبر بودن در نوآوري‬

‫مشهور شدن نام‬


‫جايگاه بازار بهتر‬
‫شانسي براي تعريف استاندارد صنعت‬
‫زودتر آغاز نمودن منحني فراگيري‬
‫موانع حمايتگر‬
‫سود زياد‬
‫وفاداري مشتريان‬
‫پلسخ مناسب از طرف ديگران‬
‫معايب رهبر بودن در نوآوري‬

‫هزينه سنگين تحقيقات‬


‫هزينه هاي به روز آوري فناوري‬
‫سرمايه گذاري اوليه در طراحي‪ ،‬تهيه ابزار و توليد‬
‫نامشخص بودن وضعيت بازار فناوري جديد‬
‫هدف رقابت بودن شرکت رهبر‬
‫دستاوردهاي فرآيند نوآوري‬

‫تقليدگر‪-‬پيرو‬ ‫نوآور‬

‫‪ -‬کامپيوتر آي بي‬ ‫‪ -‬دوپونت‬ ‫پيروزي‬


‫ام‬ ‫(تفلون)‬

‫‪ -‬کداک(عکس‬ ‫‪ -‬اي ام آي(اسکنر)‬ ‫شکست‬


‫فوري)‬
‫نياز صنعت به مديريت فناوري‬

‫چگونه فناوري را در اهداف استراتژيک شرکت لحاظ کنيم؟‬


‫چگونه فناوري را ارزشيابي يا ارزيابي کنيم؟‬
‫چگونه فرآيند انتقال فناوري را به بهترين شکل انجام دهيم؟‬
‫چگونه مدت زمان طراحي و توليد محصول جديد را کاهش دهيم؟‬
‫‪...‬‬
‫مسائلي که در حيطه مديريت فناوري قرار مي گيرند را ميتوان از طريق ارتباط‬
‫آنها با يکي از ‪ 5‬دسته زير کشف و شناسايي نمود‪:‬‬

‫روشها و ابزار مديريت موثر منابع‬


‫محيط تجاري و توانايي مديريت ارتباط بين سازمان و محيط بيروني‬
‫ساختار و مديريت سازمانها‬
‫مديريت پروژه هاي تحقيق و توسعه و مهندسي‬
‫مديريت منابع انساني تحت شرايط تغيير اجتماعي و تکنولوژيک سريع‬
‫مسائل اساسي در مديريت فناوري‬

‫فناوري و عوامل قدرت زا‪:‬‬


‫منابع فني و مالي‬
‫محيط تجاري‬
‫ساختار و مديريت سازمان‬
‫برنامه ريزي و مديريت پروژه‬
‫منابع انساني‬
‫مراحل چرخه حيات فناوري‪/‬محصول نو‬

‫خلق ايده و‬ ‫تجزيه و تحليل‬ ‫تجزيه و تحليل‬ ‫طرح تجاري و‬


‫تعريف مفهوم‬ ‫بازار‬ ‫فني‬ ‫تائيد آن‬

‫دفع يا‬ ‫تجاري کردن‬ ‫توليد‬ ‫بهره برداري و‬


‫بازيافت‬ ‫آزمايش‬
‫پارادايم‬

‫يک پارادايم چارچوبي است از ايده ها و افکار که بافت کلي و اساس تجزيه‬
‫و تحليل را ايجاد مي کند‪.‬‬
‫روندهاي درحال تغيير در صنعت‬
‫‪.‬‬ ‫جديد‬ ‫سنتي‬ ‫عامل‬
‫چرخه هاي حيات کوتاه‬ ‫چرخه هاي حيات طوالني‬ ‫چرخه حيات‬
‫نوآوري پيوسته و مستمر‬ ‫نوآوري به تعداد محدود‬ ‫نوآوري‬
‫رقايت شديدتر است‬ ‫رقابت مورد انتظار‬ ‫رقابت‬
‫همکاري با رقبا‬ ‫رقبا دشمن هستند‬
‫همکاري با رقبا مجاز نيست‬
‫بازار نامعلوم‬ ‫بازار مورد انتظار‬ ‫بازار‬
‫بازار جهاني‬ ‫بازار محلي‬
‫اجباري و ضروري است‬ ‫مطلوب است‬ ‫کيفيت‬
‫طبق سفارش‬ ‫انبوه‬ ‫توليد‬
‫کوچک و پويا‬ ‫بزرگ و بوروکراتيک‬ ‫سازمان‬
‫روشهاي ارزيابي عملکرد‬

‫روشهاي سنتي حسابداري و ارزيابي مالي در برابر نوآوري تکنولوژيک‬


‫مقاومت مي کنند‪.‬‬
‫مقصود از ارزيابي عملکرد‪ ،‬ارزيابي ريسکها‪ ،‬کيفيت فرآيند توليد‪،‬و‬
‫محصوالت‪ ،‬شرايط ورود به بازار‪ ،‬جايگاه رقابتي‪ ،‬سود آوري در بلند مدت و‬
‫کوتاه مدت است‪.‬‬
‫معيار عملکرد يک فناوري‬

‫ابزارهاي جديد براي بهينه سازي تصميمات‪:‬‬


‫بهبود روشهاي پيش بيني فناوري و يکپارچه و هماهنگ کردن امر پيش‬
‫بيني فناوري با فرآيندهاي برنامه ريزي و تصميم گيري‬
‫تهيه مجموعه معيارهاي نمايانگر براي بهينه کردن عملکرد شرکتهاي‬
‫داراي فناوري پيشرفته‬
‫تعيين ترکيبي بهينه از محصوالت داراي فناوري پيشرفته در مقابل‬
‫محصوالت سنتي و متعارف در کسب و کارهاي بزرگ‬
‫ائتالف به جاي رقابت‬

‫در مواردي رقابت شديد موجب بروز عدم اطمينانهاي گسترده شده و‬
‫تيمهاي صنعتي را به هم مي ريزد‪.‬‬
‫محيط تجاري‬

‫معرفي يک نوآوري تکنولوژيک در بازار‪ ،‬به ويژه زماني که ٱن نوآوري از‬


‫طريق فرآيندهاي نشر يا انتقال‪ ،‬به شکلي گسترده پذيرفته شده است‪ ،‬بر يک‬
‫جامعه‪ ،‬اقتصاد آن و محيط زيست جامعه به درجات مختلف تاثير مي گذارد‪.‬‬
‫محيط تجاري‬

‫يکپارچگي و انسجام طرحهاي استراتژيک و تکنولوژيک‬

‫فرآيند انتخاب‪ ،‬توليد و ارزيابي فناوري با توجه به طرح استراتژيک انجام مي‬
‫شود‪.‬‬
‫محيط تجاري‬

‫افزايش نقش کاربر در انتخاب و کاربرد فناوريها‬

‫شيوه واکنش و بازخورد کاربران ه توليدکنندگان يک فناوري و راه هاي‬


‫افزايش مشارکت آنان در بکارگيري فناوري بايد به خوبي شناسايي شود‪.‬‬
‫محيط تجاري‬

‫کاهش مقاومت در برابر معرفي و پذيرش فناوري در محل کار‬


‫توزيع منافع حاصل از فناوريهاي جديد براي جلب موافقت‬
‫توجه به موانع بالقوه در برابر همکاري ميان شرکتها‬
‫استراتژيهاي مناسب براي تغيير از حالت همکااري به رقابت‬
‫توجه به اثر فناوري بر کيفيت زندگي‪ ،‬سالمت‪ ،‬ايمني مردم و کارکنان‬
‫شرکت‬
‫ساختار و مديريت سازمان‬

‫تغيير سريع فناوري به همراه رقابت شديد جهاني‪ ،‬مشکالت بزرگي را در‬
‫طراحي ساختار و مديريت سازمانها در هر بخش از اقتصاد ايجاد مي کند‪.‬‬
‫ساختار و مديريت سازمان‬

‫عوامل منجر به سازماندهي مجدد فعاليتهاي تکنولوژيک در شرکتها‬

‫عوامل تکنولوژيک پويا‪ ،‬بررسي مسائل و شکلهاي سازماندهي مجدد را‬


‫ضروري مي سازند‪.‬‬
‫ساختار و مديريت سازمان‬

‫ارزيابي آثار سازماندهي مجدد بر فعاليتهاي فني‬


‫آثار ساختارهاي سازماني متفاوت بر کارايي چرخه توسعه محصول‬
‫تسهيل گران و موانع نواوريهاي تکنولوژيک و انتقال فناوري داخل‬
‫سازمان‬
‫مستندسازي فرآيندهاي تصميم گيري منجر به تغييرات سازماني‬
‫برنامه ريزي و مديريت پروژه‬

‫پروژه هاي پيچيده تحقيق و توسعه مستلزم بسيج منابع بسيار و هماهنگي‬
‫فعاليتها در آزمايشگاه هاي مختلف و گاهي در کشورهاي مختلف است‪.‬‬
‫برنامه ريزي و مديريت پروژه‬

‫انتخاب پورتفوي پروژه‬

‫سازمانها معموال چند پروژه در حال اجرا دارند‪.‬‬


‫برنامه ريزي و مديريت پروژه‬

‫آغاز ايده هاي نوين در سازمانها‪ :‬از باال به پايين يا از پايين به باال‬

‫‪ ‬ايجاد توازن بين ايده هاي ناهمگون‬


‫‪ ‬درک پويايي ها و ويژگيهاي اين توازن‬
‫‪ ‬پيداکردن و ارزيابي الگوهاي موجود و شناسايي اثر آنها بر عملکرد‬
‫سازمان‬
‫برنامه ريزي و مديريت پروژه‬

‫مشکالت انساني در مديريت پروژه‬


‫تجزيه و تحليل پروژه هاي انجام شده‬
‫مديريت منابع انساني‬

‫بزرگترين چالش فراروي سازمانها‪ ،‬کنترل و استفاده کامل از قابليت کارکنان‬


‫است‪ ،‬لذا کارمنديابي‪ ،‬انتخاب‪ ،‬آموزش‪ ،‬جايگزيني مناسب‪ ،‬تشکيل تيمها و‬
‫انگيزش کارکنان از جمله مسائل مهم براي سازمانها مي باشد‪.‬‬
‫مديريت منابع انساني‬

‫آثار تغيير تکنولوژيک بر مهارتهاي مورد نياز کارکنان‬


‫هماهنگ کردن و آموزش نيروي کار ماهر به منظور برآورده ساختن‬
‫الزامات مربوط به فناوريهاي جديد‬
‫کهنگي دانش کارکنان متخصص و نياز هميشگي به اجراي فعاليتهاي‬
‫پرورش کارکنان متخصص و حرفه اي‬
‫نقش مراقبان تکنولوژيک و کارآفرينان داخلي‬
‫عواقب اجتماعي تغيير تکنولوژيک‬
‫اصول هدايتگر مديريت فناوري براي اداره شرکتها‬

‫خلق ارزش‬
‫کيفيت‬
‫پاسخگو بودن‬
‫سرعت عمل و چابکي‬
‫نوآوري‬
‫يکپارچگي‬
‫تيم سازي‬
‫انصاف‬
‫جهت گيري استراتژيک صنعت‬

‫شرکتها به تفکر استراتژيک خردمندانه تري نياز دارند؛‬


‫برقراري پيوند ميان استراتژي فناوري و استراتژي تجاري؛‬
‫روشهاي قديمي مديريت در حال اضمحالل هستند؛‬
‫صنعت تالش خود را معطوف فعاليتها و شرکتهاي کارآفرين کوچک تر‬
‫خواهد کرد‪.‬‬
‫تغييرات در ساختار سازماني‬

‫انتظار مي رود تعداد سازمانهاي موقتي افزايش يابد؛‬


‫تعداد شرکتهاي مجازي افزايش خواهد يافت؛‬
‫ساختار سازماني عمودي‪ ،‬سلسله مراتبي به ساختارهاي افقي و ماتريسي‬
‫تبديل خواهد شد؛‬
‫انسجام و يکپارچگي بيشتري درون سازمانها ايجاد خواهد شد؛‬
‫دانش و آگاهي منجر به بروز نوآوري خواهد شد؛‬
‫سازمانهاي صرفا مبتني بر خلق و توزيع دانش ايجاد خواهد شد؛‬
‫فرهنگهاي ملي‪ ،‬حضور سازمانهاي فرهنگي خاص براي تامين نيازهاي‬
‫فرهنگي خاص را تحميل واهد نمود‬
‫ساختار بخش مالي‬

‫فناوريهاي جديد به منابع مالي نياز دارند؛‬


‫سرمايه داران به روشهاي بهتري براي ارزيابي پروژه هاي فناوري نياز‬
‫دارند؛‬
‫گروه هاي بسياري در پروژه هاي نوآوري مشارکت خواهند کرد؛‬
‫روشهاي جديد پيش بيني و ارزشگذاري اقتصادي مورد نياز خواهد بود‪.‬‬
‫آموزش نظري و عملي‬

‫تغيير در مدل آموزشي ضروري است؛‬


‫تغيير در سبک آموزش رسني ضروري است؛‬
‫تغيي در نحوه ارائه خدمات آموزشي؛‬
‫رشته هاي علمي جديد همچون مهندسي بنيان دانش شکل خواهد گرفت؛‬
‫مديران به آموزشهاي مديريتي و تکنولوژيکي بيشتري نياز خواهند داشت؛‬
‫آموزش عالي از صنعت عقب خواهد افتاد‪.‬‬
‫منحني ‪ S‬پيشرفت فناوري‬
‫پارامتر عملکرد فناوري‬

‫دوره اختراع‬ ‫دوره بهبود‬ ‫دوره بلوغ‬


‫جديد‬ ‫فناوري‬ ‫فناوري‬

‫جنيني‬ ‫رشد‬ ‫بلوغ‬ ‫پير شدن‬

‫زمان‬
‫تغييرات در حدود طبيعي فناوري‬

‫حد ‪B‬‬

‫‪B‬‬
‫حد ‪A‬‬
‫پارامتر عملکرد‬

‫‪ ‬مسير رشد فناوري ‪A‬‬


‫‪A/‬‬
‫‪ ‬سرعت کندتر پيشرفت فناوري ‪A/‬‬
‫‪A‬‬
‫‪ ‬فناوري ‪ B‬با سرعت بيشتري پيشرفت مي‬
‫کند‪.‬‬

‫زمان‬
‫چرخه حيات فناوري و رشد بازار‬

‫‪ .1‬شکل گيري و پيدايش فناوري‬


‫‪ .2‬آغاز به استفاده از فناوري‬
‫‪ .3‬گسترش ميزان استفاده از فناوري‬
‫‪ .4‬بلوغ فناوري‬
‫‪ .5‬جايگزيني فناوري‬
‫‪ .6‬کهنه شدن فناوري‬
‫رشد بازار در مراحل مختلف چرخه حيات فناوري‬

‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬‬


‫ارزش بازار‬

‫زمان‬
‫چرخه هاي حيات زيرفناوي در نسلهاي‬
‫مختلف نوآوري‪ ،‬چرخه حيات کل فناوري‬
‫را تشکليک مي دهند‪.‬‬
‫فناوريهاي چند نسلي‬

‫چرخه حيات‬ ‫چرخه حيات‬


‫پارامتر عملکرد‬

‫زيرفناوري ‪2‬‬ ‫فناوري‬

‫چرخه حيات‬
‫زيرفناوري ‪1‬‬ ‫چرخه حيات‬
‫زيرفناوري ‪3‬‬

‫زمان‬
‫تعامل فناوري و بازار‬

‫حضور در يک بازار يا خلق يک بازار جديد‪ ،‬پاداش نوآوري است‪.‬‬


‫فشار علم‪/‬فناوري‬

‫فشار علمي‬

‫توسعه تکنولوژيکي‬
‫کشش بازار‬

‫کشش بازار موجب بهبود تدريجي فناوري مي شود‬

‫کشش بازار‬

‫بهبود تدريجي فناوري‬


‫اثر تلفيقي فشار فناوري و کشش بازار‬
‫يکپارچه کردن فشار فناوري و کشش بازار براي تحريک نوآوري‬

‫فرصتهايي براي‬ ‫فرصتهايي براي‬


‫فشار فناوري‬ ‫نوآوري‬ ‫کشش بازار‬

‫‪ ‬اکتشافات علمي‬ ‫‪ ‬تقاضاي بازار‬


‫‪ ‬دانش کاربردي‬ ‫‪ ‬گسترش دامنه کاربرد‬
‫‪ ‬نيازهاي شناسايي شده‬ ‫‪ ‬نيازهاي شناسايي شده‬
‫‪ ‬سرمايه معنوي (دانشمندان و مهندسان)‬ ‫‪ ‬فرصتهاي افزايش سودآوري‪ ،‬کيفيت و بهره‬
‫وري‬
‫پيشرفت تکنولوژيکي (در رابطه با نوآوري در محصول و فرآيند)‬

‫نوآوري در‬
‫فرآيند‬ ‫چرخه حيات‬
‫نوآوري در‬ ‫فناوري‬
‫نرخ نوآوري‬

‫محصول‬

‫ناپيوستگي تکنولوژيکي‬ ‫طرح غالب‬ ‫پير و کهنه شدن تکنولوژيکي‬


‫(تکان و آسيب)‬ ‫(جايگزيني و عدم استقرار)‬
‫زمان‬
‫رقابت در مراحل مختلف چرخه حيات فناوري‬

‫رقابت از طريق نوآوري در فرآيند و محصول‬

‫‪ ‬در مراحل اوليه توسعه محصول‪ ،‬رقابت در نوآوري و بهبود موجب تاخير‬
‫در توافق بر سر يک طرح به عنوان طرح استاندارد مي گردد‪.‬‬
‫رقابت در مراحل مختلف چرخه حيات فناوري‬

‫رقابت در فناوري بالغ‬

‫‪ ‬موفقيت يک شرکت در معرفي يک نوآوري در محصول موجب برتري‬


‫رقابتي آن مي شود‪ ،‬اما مزيت رقابتي پايدار را براي آن تضمين نمي کند‪.‬‬
‫نشر و شيوع فناوري‬

‫يک نوآوري تکنولوژيک‪ ،‬يک ايده يا يک سيستم جديد زماني موفق قلمدادمي‬
‫شود که از سوي کاربران و مصرف کنندگان پذيرفته و از طريق جامعه کاربران‬
‫منتشر و پخش شود‪.‬‬

‫نشر فرآيندي است که توسط آن يک نوآوري در طول زمان و از طريق کانالهاي‬


‫مشخصي به اعضاي يک سيستم اجتماعي منتقل مي شود‪.‬‬
‫‪Rogers, 1995‬‬
‫کانالهاي ارتباطي نشر فناوري‬

‫پذيرندگان يک نوآوري‪ ،‬تحت تاثير دو نوع کانال ارتباطي هستند‪:‬‬


‫رسانه هاي جمعي‬
‫نقل و انتقال اخبار و اطالعات ميان افراد‬
‫منحني هاي نشر و شيوع فناوري‬

‫‪100‬‬
‫‪٪‬‬ ‫فناوري ‪:A‬‬ ‫پذيرندگان بعدي‬
‫درصد پذيرش‬

‫پذيرش کند‬
‫فناوري ‪:B‬‬
‫پذيرش سريع‬

‫پذيرندگان اوليه‬

‫زمان‬
‫تعداد پذيرندگان‪،‬‬ ‫تعداد پذيرندگان‪ ،‬متاثر‬
‫ارتباطات ميان فردي‬ ‫از رسانه هاي جمعي‬

‫زمان‬
‫منحني هاي نشر و شيوع فناوري‬
‫مدت زمان تصميم گيري درباره يک نوآوري‬

‫عقب ماندگان‬

‫پيروان‬

‫پيشگامان‬

‫زمان‬
‫تصميم گيري درباره پذيرش يک نوآوري‬

‫کسب دانش درباره نوآوري‬


‫شکل گيري ديدگاهي مطلوب درباره نواوري‬
‫تصميم مبني بر پذيرش نوآوري‬
‫اجراي نوآوري‬
‫پيگيري و ارزيابي عملکرد نوآوري‬
‫فرآيند نوآوري فناوري‪ ،‬فرآيندي است که دانش را به کاالها و خدمات‬
‫مفيدي که اثر اجتماعي اقتصادي دارند تبديل مي کند‬
‫فرآيندي است که به يکپارچگي و انسجام اختراعات و فناوريهاي موجود‬
‫نياز دارد تا نوآوريها را به بازار عرضه کند‪.‬‬
‫نوآوري يک فعاليت تعاملي‪ ،‬همزمان و غير خطي است‪.‬‬
‫نوآوري نه تنها علم‪ ،‬مهندسي و فناوري را دربر مي گيرد؛ بلکه تعامالت‬
‫اجتماعي‪ ،‬سياسي و اقتصادي را نيز شامل مي شود‪ .‬همچنين سياست دولتي را‬
‫نيز دربر مي گيرد‪.‬‬
‫‪Bordogna, 1997‬‬
‫مراحل فرآيند نوآوري فناوري‬

‫تحقيقات پايه‬
‫تحقيقات کاربردي‬
‫توسعه فناوري‬
‫اجراي فناوري‬
‫توليد‬
‫بازاريابي‬
‫گسترش‬
‫تقويت فناوري‬
‫تحقيقات پايه‬

‫تحقيقات پايه فرآيند خلق دانش در طول زمان است‪.‬‬


‫اين نوع تحقيقات ممکن است منجر به کاربردي خاص بشود يا نشود‪.‬‬
‫تحقيقات کاربردي‬

‫تحقيقاتي که با هدف حل يک يا چند مشکل اجتماعي انجام مي‬


‫شود‪.‬‬
‫توسعه فناوري‬

‫فرآيندي است که طي آن‪ ،‬دانش و ايده ها به سخت افزار فيزيکي‪ ،‬نرم‬


‫افزار يا خدمات تبديل مي شود‪.‬‬
‫اجراي فناوري‬

‫مجموعه اي از فعاليتها است که با معرفي يک محصول به بازار همراه‬


‫است‪.‬‬
‫توليد‬

‫مجموعه اي از فعاليتها است که همراه تبديل گسترده مفاهيم طراحي يا‬


‫ياده ها و افکار به کاالها و خدمات‪ ،‬انجام مي شوند‪.‬‬
‫مرحله توليد شامل ساخت‪ ،‬کنترل توليد‪ ،‬اجستيک و توزيع است‪.‬‬
‫بازاريابي‬

‫مجموعه اي است از فعاليتها که تضمين کننده استفاده و استقبال‬


‫مصرف کنندگان از يک نوع فناوري هستند‪.‬‬
‫مرحله بازاريابي شامل ارزيابي بازار‪ ،‬استراتژي توزيع‪ ،‬پيشبرد و تبليغ‬
‫و ارزيابي رفتار مصرف کنندگان است‪.‬‬
‫گسترش‬

‫انتشار‪ ،‬استراتژي و فعاليتهاي همراه آن است که استفاده گسترده از‬


‫يک فناوري و حاکميت آن در بازار را تضمين مي کند‪.‬‬
‫تقويت فناوري‬

‫مجموعه اي از فعاليتها که به منظور حفظ مزيت رقابتي يک فناوري‬


‫صورت مي گيرند‪.‬‬
‫تقويت فناوري‪ ،‬چرخه حيات آن فناوري را تقويت مي کند‪.‬‬
‫نوآوري مي تواند محصولي جديد در يک سازمان توليدي يا خدمتي جديد در‬
‫يک سازمان خدماتي باشد‪.‬‬

‫نوآوري مستلزم ترکيب دانش و تخصص‪ ،‬روحيه کارآفريني‪ ،‬مهارتهاي‬


‫مديريتي‪ ،‬شناسايي نياز جامعه و محيطي حمايتگر است‪.‬‬
‫فرآيند نوآوري فناوري‬

‫تعريف‬ ‫بررسي و تجزيه‬


‫مفهوم‬ ‫و‬
‫تاييد‬
‫خلق ايده‬ ‫تحليل فني‬
‫طرح‬ ‫مديريت‬
‫تجزيه و‬
‫تحليل بازار‬ ‫تجاري‬

‫توليد کامل و‬ ‫سنجش‬


‫دفع ضايعات‬ ‫طراحي‬
‫تجاري کردن‬ ‫بازار‬
‫معادله زنجيره نوآوري‬

‫معرفي موفق‬
‫انتخاب و‬ ‫توسعه‬ ‫جامعه‬ ‫محيط‬
‫نوآوري‬ ‫مهندسي‬
‫کارآفريني‬ ‫مديريت‬
‫شناسي‬ ‫حمايتگر‬
‫=‬ ‫نوآوري به‬
‫بازار‬
‫يکپارچه سازي همزمان‪ -‬نوآوري‬

‫نوآوري‬
‫خلق ثروت‬
‫توسعه پايدار‬

‫ايده ها‬
‫اطالعات‬
‫روندهاي اساسي موثر بر فرآيند نوآوري‬

‫عبور از مرزها (ملي و بخشي)‬


‫ظهور فناوريهاي پيچيده‬
‫دانش و آگاهي گسترده‬
‫روندهاي اساسي موثر بر فرآيند نوآوري‬

‫نوآوري و خلق فناوريهاي پيچيده‪ ،‬معموال با خلق يا دسترسي به دانش‬


‫جديد‪ ،‬دل کندن از دانش موجود و يا پيکره بندي مجدد دانش همراه است‪.‬‬
‫روندهاي اساسي موثر بر فرآيند نوآوري‬
‫دانش و آگاهي گسترده‬

‫چالشهاي جديد در شيوه محاسبه‬ ‫شبکه هاي دانش‬


‫استخراج داده ها‬ ‫محيطهاي چند رسانه اي‬
‫پيش بيني‬ ‫فناوريهاي تسهيم منابع‬
‫شناسايي الگو‬ ‫کتابخانه هاي ديجيتالي‬
‫مشارکت در ايجاد زيرساختار پيشرفته محاسباتي‬ ‫همکاريها‬
‫تغييرات خالق‬

‫پيشگامان تجاري معموال اقتصاد و وضعيت بازار را بر اساس نحوه اداره‬


‫ساختارهاي موجود توسط سرمايه و سرمايه داران پيش بيني مي کنند؛ درحالي‬
‫که روش عاقالنه تر درک نحوه خلق و اضمحالل سرمايه ها و سرمايه داريها‬
‫است‪.‬‬
‫‪Bordogna, 1997‬‬
‫امکان سنجي ايده ها (‪)Zaki & Khalil, 1992‬‬

‫سرمايه‬
‫پتانسيل بازار‬ ‫سرمايه‬ ‫گذاري‬
‫مشترک‬
‫موسسات مالي‬

‫امکان سنجي ايده ها‬


‫ائتالفهاي‬
‫صنعتي‬

‫الزامات توليد‬ ‫مشاور حرفه‬


‫طرحهاي‬
‫اي‬
‫دولتي‬

‫دانشگاه ها و‬
‫آزمايشگاه هاي‬
‫تحقيقاتي‬
‫طرح محصول‪ ،‬طراحي نمونه اوليه و آزمايش (‪)Zaki & Khalil, 1992‬‬

‫هزينه‪/‬نحوه‬
‫هزينه‬ ‫کارکرد‬

‫ساده بودن و‬
‫فناوري‬ ‫امکان سنجي ايده ها‬
‫راحتي استفاده‬

‫کيفيت‬ ‫قابل توسعه‬


‫بودن‬
‫بازاريابي نوآوري‬

‫تجزيه و تحليل بازار (فرصتها‪ ،‬تهديدها و رقابت)‬


‫بخش بندي بازار‬
‫قيمت گذاري‬
‫توزيع‬
‫ترويج‬
‫کارآفريني‬

‫کارآفرينان‪ ،‬نقشي کليدي در خلق و توسعه فناوري و زدن جرقه رشد‬


‫اقتصادي و خلق شغل ايفا مي کنند‪.‬‬
‫مديريت کارآفرين در مقابل مديريت حرفه اي‬

‫در مديريت فناوري‪ ،‬سبک مديريتي پذيرفته شده توسط سازمان مستلزم‬
‫تعديالتي طبق مراحل مختلف چرخه حيات تکنولوژيک است‪.‬‬
‫چرخه احياي مديريت‬

‫دوره رشد‬

‫سبک کارآفرين‬ ‫سبک حرفه اي‬

‫دوره رکود‬
‫عوامل موثر بر نوآوري فناوري‬

‫محيط در حال تغيير دنيا‬


‫بهبود در ارتباطات‬
‫تحقيق و توسعه مداوم د رمکانهاي چندگانه‬
‫زمان عرضه به بازار‬
‫توجه به آموزش‬
‫تغييرات در تعامالت درون و ميان سازمانها‬
‫تغييرات در ساختارهاي سازماني‬
‫بهره گيري از منابع موجود براي طراحي و توسعه فناوري و عرضه آن به بازار‬
‫تعريف رقابتي بودن‬

‫ميزان توان يک کشور در توليد کاالها و خدمات‪ ،‬در شرايط بازار‬


‫منصفانه و رقابتي‪ ،‬به گونه اي که مورد استقبال بازارهاي بين المللي‬
‫قرار بگيرد و در همان حال درآمدهاي واقعي شهروندانش ثابت بماند يا‬
‫افزايش يابد‪.‬‬

‫‪National competitiveness, 1994‬‬


‫هرم رقابتي بودن‬

‫استاندارد‬
‫باالي زندگي‬

‫تجارت‬

‫بهره وري‬
‫(کيفيت باال وجود داشته باشد)‬

‫سرمايه گذاري در تسهيالت توليدي‬


‫(کارخانه ها‪،‬تحقيق و توسعه‪ ،‬فناوري)‬
‫سرمايه گذاري‬

‫خلق ثروت مستلزم پايه اي است کارآ براي بنيان رشد‬


‫اقتصادي‪.‬‬
‫بهره وري‬

‫بهره وري نشان دهنده کارايي توليد کاالها و ارائه خدمات است‪.‬‬
‫بهره وري موجب کاهش هزينه ها و افزايش سودآوري مي شود‪.‬‬
‫تجارت‬

‫تجارت يا داد و ستد‪ ،‬توليد را به بازار عرضه مي کند‪.‬‬


‫استاندارد زندگي‬

‫توليد ناخالص داخلي و توليد ناخالص ملي‪ ،‬شاخصهاي اقتصادي هستند که‬
‫ميزان ثروت خلق شده در اقتصاد را نشان مي دهند‪.‬‬
‫مديريت فناوري و رقابت جهاني‬

‫توان يک اقدام فني در يک کشور به عوامل زير وابسته مي باشد‪:‬‬


‫کيفيت آموزشهاي فني‬
‫حضور و وجود مجموعه اي عظيم از استعدادهاي فني‬
‫توان بهره برداري از خالقيتهاي فردي‬
‫هم افزايي ميان فعاليتهاي فني و تحقيقاتي‬
‫همکاري ميان صنعت‪ ،‬دانشگاه و دولت‬
‫پس اندازهاي ملي و سطح سرمايه گذاري در مدرن سازي صنعتي‬
‫‪...‬‬
‫مقايسه رقابتي بودن بين المللي‬

‫شاخصهاي اقتصادي (‪ GDP‬و ‪)...‬‬


‫شاخصهاي استاندارد زندگي‬
‫شاخصهاي تجاري‬
‫شاخصهاي بهره وري‬
‫شاخصهاي سرمايه گذاري‬
‫شاخص حقوق ثبت اختراع‬
‫رقابتي بودن شرکتها‪ :‬سطح خرد‬

‫شرکتها بايد‪:‬‬
‫فرهنگي را ايجاد کنند که در آن ارزش فناوري به عنوان يک سالح رقابتي استراتژيک کامال‬
‫درک شود‪.‬‬
‫پويايي فرآيندنوآوري تکنولوژيک را درک کنند‪.‬‬
‫تغييرات تکنولوژيکي را پيگيري‪ ،‬نظارت و پيش بيني کنند‪.‬‬
‫روشهاي ارزيابي موثر فناوريها را طراحي يا انتخاب کنند‪.‬‬
‫اجراي فناوريهاي جديد در عمليات خود را تسهيل کنند‪.‬‬
‫نيروي کار مناسب را آماده کنند‪ ،‬آموزش دهند و جذب کنند‪.‬‬
‫يک ساختار سازماني براي اجراي موثر تغييرات تکنولوژيکي طراحي کنند‪.‬‬
‫يک سيستم پاداش مناسب طراحي کنند‪.‬‬
‫نقش موثر شرکتهاي چند مليتي‬
‫تعريف استراتژي‬

‫استراتژي عبارتست از برنامه ريزي و آماده شدن براي آينده‪،‬‬


‫و ابزاري است که بوسيله آن اهداف بلند مدت محقق مي گردد‪.‬‬
‫تعريف مديريت استراتژيک‬

‫مديريت استراتژيک فرآيندي است که از سه جزء به هم وابسته تشکيل مي‬


‫شود‪:‬‬

‫برنامه ريزي استراتژيک‬


‫اجراي استراتژيک‬
‫ارزيابي استراتژيک‬
‫واحدهاي محوري و عملياتي براي اجراي استراتژي‬

‫واحدهاي عملياتي‬
‫‪A‬‬ ‫‪B‬‬

‫ماموريت‪ ،‬بينش‪،‬‬
‫‪F‬‬ ‫هدف کلي يا آرماني‪،‬‬ ‫‪C‬‬
‫هدف عيني يا عملياتي‬

‫‪E‬‬ ‫‪D‬‬
‫بينشهاي کوتاه مدت شرکتهاي پيشگام‬

‫مايکرو سافت‪« :‬اطالعات در زير انگشتان شما است»‬


‫جنرال الکتريک‪« :‬نفر اول يا دوم بودن در هر زمينه اي»‬
‫اراکل‪« :‬تحقق عصر اطالعات»‬
‫چرخ استراتژي رقابتي‬

‫طراحي و توليد‬ ‫منابع انساني‬

‫خريد و واگذاري‬ ‫توزيع‬


‫برخي وظايف به‬
‫پيمانکار‬ ‫استراتژيهاي رقابتي و‬
‫اهداف (سود‪ ،‬سهم بازار‪،‬‬
‫خدمات اجتماعي و ‪)...‬‬
‫فروش‬
‫تحقيق و توسعه‬

‫پشتيباني مالي‬ ‫بازاريابي‬


‫بستر طراحي استراتژي رقابتي شرکت‬

‫فرصتها و تهديدها‬ ‫انتظارات اجتماعي‬


‫عوامل داخلي‬

‫نقاط قوت و‬ ‫ارزشهاي فردي‬


‫‪ -‬فناوري نوظهورگ‬ ‫ضعف‬ ‫کارکنان کليدي‬ ‫‪ -‬مقررات دولتي‬
‫‪ -‬نيازهاي مشتري‬ ‫‪-‬شايستگي اصلي‬ ‫‪-‬انگيزش‬ ‫‪ -‬تاثير طرف ثالث‬
‫‪-‬دانش فني‬ ‫‪-‬محرک‬
‫‪ -‬توسعه بازار‬ ‫‪-‬منابع‬ ‫‪-‬اخالقيات‬ ‫‪ -‬انتظارات عمومي‬
‫‪-‬کارکنان‬ ‫‪-‬اهداف فردي‬
‫‪ -‬استراتژيهاي رقيب‬ ‫‪ -‬آگاهي و احساس‬
‫‪-‬سيستمها و ‪...‬‬ ‫‪...-‬‬
‫مسئوليت نسبت به محيط‬
‫زيست‬
‫روشهاي مورد استفاده در تصميم گيري و تجزيه و تحليل استراتژيک‬

‫ماتريس ارزيابي محصول‬


‫ماتريس تجزيه و تحليل رشد بازار‪ -‬سهم بازار‬
‫روش تعيين موقعيت زوج مرتب ‪ X‬و ‪Y‬‬
‫ماتريس ‪ M‬در ‪N‬‬
‫ماتريس ‪SWOT‬‬
‫ماتريس تصميم گيري خريد محصول‬

‫کيفيت‬
‫پايين‬ ‫باال‬

‫پايين‬ ‫شايد‬ ‫خريداري شود‬


‫قيمت‬

‫خريداري نشود‬ ‫شايد‬


‫باال‬
‫ماتريس ارزيابي محصول‬

‫موقعيت رقابتي کسب و کار‬


‫خير‬ ‫بلي‬
‫محصول جديد براي دنيا‬

‫جديد‬ ‫کسب تخصص‬ ‫بسيار نويد بخش‬


‫بازاريابي‬

‫شناخته شده‬
‫چندان نويد‬ ‫با يکي از بخشهاي موجود‬
‫بخش نيست‪:‬‬
‫مطابقت داده مي شود‬
‫ماتريس پورتفوي شرکت‬

‫حاکميت بر بازار‬
‫کم‬ ‫زياد‬

‫زياد‬ ‫بچه شيطان‬ ‫ستاره درخشان‬


‫رشد بازار‬

‫سگ هار‬ ‫گاو شيرده‬


‫کم‬
‫نمونه اي ازنمايش بر روي محور ‪ X‬و ‪Y‬‬

‫قيمت باال‬

‫مرسدس بنز‬

‫لکسوس‬
‫کيفيت پايين‬ ‫کيفيت باال‬

‫پينتو‬ ‫هوندا‬

‫قيمت پايين‬
‫يک ماتريس فناوري‪-‬بازار براي تجزيه و تحليل شايستگي فني و شايستگي بازار‬

‫شايستگي بازار‬
‫کم‬ ‫متوسط‬ ‫زياد‬
‫شايستگي فني‬
‫زياد‬
‫ترديد؟‬ ‫موفقيت؟‬ ‫موفقيت زياد؟‬ ‫برترين بودن‬

‫متوسط‬
‫شکست؟‬ ‫ترديد؟‬ ‫موفقيت؟‬ ‫برتر بودن‬

‫کم‬
‫فاجعه‬ ‫شکست؟‬ ‫ترديد؟‬ ‫کهنه و از مد افتاده‬
‫بودن‬
‫ارزيابي فناوري براي تصميم گيري درباره پذيرش يا عدم‬
‫پذيرش آن‬

‫شناسايي فناوريها و ويژگيهاي آن‬


‫رتبه بندي فناوري بر اساس ويژگي خاص‬
‫رتبه بندي اهميت هر ويژگي‬
‫طراحي ماتريس تصميم گيرري‬
‫ماتريس ‪SWOT‬‬

‫داخلي‬
‫ايجاد‬ ‫غلبه بر‬

‫قوت‬ ‫ضعفها‬
‫‪SWOT‬‬
‫مثبت‬ ‫منفي‬
‫کشف‬ ‫حداقل‬
‫کردن‬
‫فرصتها‬
‫تهديدها‬

‫خارجي‬
‫استراتژيهاي ‪SWOT‬‬

‫استراتژيهاي نقاط قوت‪-‬فرصتها‬


‫استراتژيهاي نقاط ضعف‪-‬فرصتها‬
‫استراتژيهاي نقاط قوت‪-‬تهديدها‬
‫استراتژيهاي نقاط ضعف‪-‬تهديدها‬
‫طراحي استراتژي فناوري‬

‫شرکتهايي که از فناوري به عنوان سالح رقابتي استفاده مي کنند‪:‬‬

‫فناوري سالح رقابتي است اما به هزينه فدا شدن حوزه هاي ديگر بر روي‬
‫آن تاکيد نمي کند‪.‬‬
‫معيارهاي پشتيباني از پروژه ها‪:‬‬
‫‪ ‬آيا آن پروژه از اهداف تجاري شرکت حمايت مي کند؟‬
‫‪ ‬آيا آن پروژه از پيشگامي تکنولوژيک حمايت مي کند؟‬
‫‪ ‬آيا آن پروژه مشکالت مشتريان را حل مي کند؟‬
‫ماشين نقليه خلق ثروت‬

‫خلق ثروت‬

‫بازاريابي‬
‫بهره وري‬
‫فناوري‬

‫استراتژي‬
‫رقابتي بودن و کسب ثروت‬

‫طراحي يک استراتژي که جهت گيري آن کامال مشخص باشد‪.‬‬


‫بهره برداري از شايستگي فني‬
‫دستيابي به سطح بااليي از بهره وري‬
‫توسعه يک فعاليت بازاريابي پايدار و تهاجمي‬
‫استراتژي در حال تغيير نورثت وست‬
‫• تغيير استراتژي‬
‫• نتايج استراتژي جديد‬
‫شايستگيهاي اصلي‬

‫رقبا به آساني نمي توانند آنها را کپي و تقليد کنند‬


‫کاالها و خدمات جديد براي مشتريانش خلق مي کند‬
‫ائتالفها‪ ،‬پيوندها و روابطي با عرضه کنندگان براي ارائه مزايايي‪ ،‬از حيث‬
‫ارزش و هزينه ها‪ ،‬به مشتريان شرکت برقرار مي کند‪.‬‬
‫ريشه هاي قدرت رقابتي بودن‬

‫محصوالت نهايي‬

‫محصوالت اصلي‬ ‫واحدهاي فعاليت‬

‫واحد فعاليت‬

‫شايستگي‬
‫اقدامات مديريتي‬

‫پرورش‪ ،‬تقويت و بهره برداري از شايستگيهاي اصلي‪.‬‬


‫استفاده از شايستگيهاي اصلي در سراسر کاالها و خدمات شرکت‬
‫طراحي طرح بهينه براي يکپارچه کردن فناوري و تامين خارجي آن‬
‫‪...‬‬
‫طبقه بندي فناوري طبق اهميت نسبي آن در يک محصول‬

‫فناوريهاي‬
‫بيروني‬
‫فناوريهاي پايه‬

‫فناوريهاي بارز‬
‫ادغام‬

‫دفع ضايعات‬

‫ادغام عمودي‬
‫فناوري بازاريابي‬
‫فناوري محصول‬
‫فناوري محصول‬

‫ادغام عمودي فناوري‬

‫توزيع‬
‫توليد کاال‬
‫عرضه کننده‬
‫توليد مواد‬

‫ادغام عمودي زنجيره عرضه توليدي‬


‫محدوده هاي تصميم گيري درباره ادغام‬

‫ساخت‬ ‫خريد‬

‫مالکيت کامل‬ ‫عدم مالکيت‬


‫تصميم به ادغام‬

‫تصميم به تامين از خارج‬


‫ماتريس ارزيابي ادغام‬

‫سطح دشواري‬
‫کم‬ ‫زياد‬
‫ميزان اهميت فرآيند‬

‫حياتي‬ ‫ادغام‬ ‫حرکت به سمت ادغام‬


‫ادغام‬

‫احتياط کن‬ ‫ادغام نکن‬


‫غير‬
‫حياتي‬
‫ماتريس ارزيابي ادغام‬

‫زمان الزم براي رسيدن به موفقيت رقابتي‬


‫مطلوب‬
‫زياد‬ ‫کم‬

‫با تمام قدرت‬ ‫اگر زمان حياتي نيست‬


‫سرمايه گذاري الزم‬

‫کم‬
‫رو به جلو‬ ‫ايرادي ندارد‪.‬‬

‫اگر هزينه ها قابل‬ ‫فراموشش نکن!‬


‫زياد‬
‫تحمل است ايرادي‬
‫ندارد‬
‫هماهنگي ميان استراتژي فناوري و استراتژي تجاري‬

‫چارچوبي براي طراحي استراتژيهاي فناوري و تجاري‬

‫فناوري‬
‫تجارت‬
‫«مايه پيشرفت آدمي»‬

‫فناوري‬ ‫تجارت‬
‫فرصت‬

‫عوامل جمعيت شناختي‬ ‫فناوري اصلي‬


‫بازار‬
‫ديدگاه تجارت به فناوري‬ ‫ديدگاه فناوري به تجارت‬
‫اين ماتريس قدرت نسبي‬
‫شرکت در هر فناوري را نشان‬
‫مي دهد‪.‬‬ ‫ايجاد پيوند محصول‪-‬فناوري‪-‬تجارت‬

‫محصوالت شرکت‬
‫محصول ‪N‬‬ ‫‪...‬‬ ‫محصول ‪B‬‬ ‫محصول ‪A‬‬
‫فناوريها‬

‫قدرت نسبي‬ ‫قدرت نسبي‬ ‫فناوري مورد نياز ‪1‬‬

‫قدرت نسبي‬ ‫فناوري مورد نياز ‪2‬‬

‫قدرت نسبي‬ ‫قدرت نسبي‬ ‫فناوري مورد نياز ‪3‬‬


‫طرح اجراي استراتژي تجاري‬

‫محيط‬ ‫رقبا‬ ‫شرکت‬


‫مشتريان‬ ‫بازارها‬ ‫آرمانها‬
‫بازارها‬ ‫استراتژيها‬ ‫اهداف‬
‫اجتماع‬ ‫قابليتها‬ ‫قابليتها‬
‫عوامل جمعيت شناختي‬ ‫فناوري‬ ‫فناوري‬
‫فناوري‬ ‫‪...‬‬ ‫‪...‬‬
‫‪...‬‬

‫فرصتها و‬ ‫نقاط قوت و‬


‫تهديدها‬ ‫نقاط ضعف‬

‫طرح اجراي‬
‫استراتژي تجاري‬
‫شناسايي شايستگيهاي اصلي استراتژيک‬

‫شناسايي مجموعه اي از تمام قابليتهاي تکنولوژيک شرکت‬


‫ارزيابي تمام نقاط قوت و ضعف تکنولوژيک شرکت‬
‫تهيه فهرستي از قابليتهاي تکنولوژيکي اصلي شرکت‬
‫شناسايي و درک شايستگيهاي اصلي بالقوه و موجود‬
‫شناسايي معيارهاي خارجي برتري‬
‫شايستگي اصلي‪ :‬مجموعه اي از قابليتها‬

‫شايستگي‬
‫فني اصلي‬

‫قابليتهاي کليدي‬

‫قابليتهاي اوليه‬
‫برنامه ريزي فناوري جزئي اساسي است از برنامه ريزي تجاري کالن‬
‫شرکت‬
‫برنامه ريزي فناوري هم در سطح کالن شرکت و هم در سطح واحد‬
‫فعاليت استراتژيک شرکت ضروري است‪.‬‬
‫‪Steele, 1989‬‬
‫فرآيند برنامه ريزي فناوري‬

‫• بررسي تمام ديدگاه هاي موجود در سازمان‬


‫• تعيين اهدافي مشخص و واقع بينانه‬
‫• ترسيم مسير يا مسيرهايي به سمت دستيابي به آن اهداف‬
‫• جلب تعهد اعضاي سازمان به اجراي طرح‬
‫• اجراي پيگيري طرح‬
‫اجزاي برنامه ريزي فناوري‬

‫• وضعيت کنوني‬
‫• انتظارات آتي‬
‫• استراتژي فناوري اساسي‬
‫• منابع بلندمدت مورد نياز‬
‫• معيارهاي موفقيت‬
‫فرآيند برنامه ريزي فناوري‬

‫• برنامه ريزي از باال به پايين‬


‫• برنامه ريزي از پايين به باال‬
‫پيش بيني فناوري‬

‫اولين اقدام در برنامه ريزي فناوري‪ ،‬پيش بيني است‪.‬‬

‫پيش بيني‪ ،‬سناريوهايي از آينده ارائه مي دهد که ميتوان از آنها براي‬


‫هدايت اقدامات در زمان حاضر و در پاسخ به رويدادهاي آتي استفاده کرد‪.‬‬
‫الگوي رشد و وضعيت احتمالي آينده يک فناوري‬

‫حال‬
‫اندازه رشد‬

‫آينده‬

‫زمان‬
‫وقفه فناوري‬

‫سقف عملکرد ‪S1‬‬


‫‪S1>S2‬‬ ‫‪S2‬‬
‫عملکرد‬

‫فناوري ‪2‬‬
‫منطقه اوليه پيشرفت کند در‬
‫‪S2‬‬
‫‪S1‬‬
‫فناوري ‪1‬‬

‫‪t1‬‬ ‫‪t2‬‬
‫زمان‬
‫ويژگيهاي يک پيش بيني خوب‬

‫• قابليت اعتماد و قابليت استفاده‬


‫• يک پايه اطالعات دقيق‬
‫• روشها و مدلهاي به خوبي تعريف شده‬
‫• فرضيات به خوبي تعريف و پشتيباني شده‬
‫• بيان کمي هر جا که امکان پذير باشد‬
‫• سطح مشخصي از اطمينان به اطالعات مورد استفاده در فرآيند پيش بيني‬
‫جنبه هاي پيش بيني فناوري‬

‫• رشد در قابليت عملياتي‬


‫• نرخ جايگزيني يک فناوري قديمي به جاي يک فناوري جديدتر‬
‫• نفوذ در بازار‬
‫• سرعت انتشار فناوري‬
‫• احتمال و زمان بندي پيشرفتهاي تکنولوژيکي‬
‫روشهاي پيش بيني فناوري‬

‫• مراقبت‬
‫• نظر کارشناسي‬
‫• تجزيه و تحليل روند‬
‫• مدل سازي‬
‫• سناريوها‬
‫فناوريهاي حياتي و نقشه هاي فناوري‬

‫فناوريهاي حياتي در سطح ملي‬


‫فناوريهاي حياتي در سطح شرکتها‬
‫مميزي فناوري‬

‫مميزي ابزاري است که براي ارزيابي شرايط يا وضعيت فعلي يک‬


‫بخش خاص در يک سازمان استفاده مي شود‪.‬‬
‫مدل مميزي فناوري (‪)Technology Audit Model‬‬

‫اهداف مدل‪:‬‬
‫• تعيين وضعيت تکنولوژيکي فعلي‬
‫• تاکيد بر حوزه هاي فرصت‬
‫• بهره برداري از قابليتهاي خوب شرکت‬
‫شش گروه مدل مميزي‬

‫• محيط تکنولوژيکي‬
‫• دسته بندي تکنولوژيکي‬
‫• بازارها و رقبا‬
‫• فرآيند خالقيت‬
‫• وظايف ارزش افزوده‬
‫• خريداري و بهره برداري از فناوري‬
‫حوزه هاي ارزيابي مدل مميزي‬

‫جهت گيري و رهبري ارشد اجرايي‬


‫استراتژي فناوري‬
‫ساختار سازماني‬
‫پيشرفت فرهنگ فناوري‬
‫کارکنان‬
‫حوزه هاي ارزيابي مدل مميزي‬

‫فناوريهاي خدمت‪/‬کاال‬
‫فناوريهاي فرآيند‪ /‬فعاليتهاي پشت صحنه‬
‫فناوري در بازاريابي‬
‫نيازهاي بازار‬
‫ضعف رقبا‬
‫حوزه هاي ارزيابي مدل مميزي‬

‫خلق ايده‬
‫خالقان فناوري‬
‫از خلق مفهوم تا عرضه به بازار‬

‫تحقيق و توسعه‬
‫عمليات‬
‫فناوري حساس به محيط زيست‬
‫حوزه هاي ارزيابي مدل مميزي‬

‫خريداري فناوريها‬
‫انتقال فناوري‬
‫بهره برداري به منظور کسب سود‬
‫حمايت‬
‫يک نقشه راه فناوري نوظهور موارد زير را ارائه مي کند‪:‬‬

‫يک ارزيابي هدفمند از توانايي و قابليت شرکت در آن فناوري‬


‫مقايسه قابليتهاي شرکت و قابليتهاي رقبا‪ ،‬در حال حاضر و در آينده‬
‫پيش بيني پيشرفت آن فناوري‬
‫• آيا شرکت در يک فناوري خاص بايد پيشرو باشد يا پيرو؟‬
‫• اين مساله چگونه بر قدرت رقابتي شرکت تاثير مي گذارد؟‬
‫روشهاي دستيابي به فناوري‬

‫تحقيق و توسعه داخلي‬


‫مشارکت در يک فعاليت مشترک‬
‫واگذاري کار تحقيق و توسعه به پيمانکار خارج شرکت‬
‫کسب مجوز بهره برداري از يک فناوري‬
‫خريداري فناوري از ديگران‬
‫عوامل موثر بر تصميمات مربوط به روش دستيابي به فناوري‬

‫• وضعيت نسبي شرکت در رابطه با فناوري‬


‫• فوريت دستيابي به فناوري‬
‫• وابستگي به فناوري‪/‬سرمايه الزم‬
‫• وضعيت چرخه حيات فناوري‬
‫• دسته بندي و انواع فناوري (بارز‪ ،‬پايه يا بيروني)‬
‫عوامل موثر بر تصميمات مربوط به بهره برداري از فناوري‬

‫استفاده از فناوري در محصوالت‬


‫واگذاري امر توليد يا بازاريابي به پيمانکار خارجي شرکت‬
‫فعاليت مشتري‬
‫اعطاي مجوز استفاده از فناوري به ديگران‬
‫مراحل طراحي و توسعه فناوري‬

‫• تحقيقات پايه‬
‫• تحقيقات کاربردي‬
‫• طراحي و توليد‬
‫• تقويت فناوري‬
‫پورتفوي فناوري و تحقيق و توسعه صنعتي‬

‫تحقيقات‬
‫نوزادي‬
‫فناوري نوزاد يا نوظهور‬
‫نسل جديد فناوري‬
‫رشد‬ ‫کاربردهاي جديد فناوري‬
‫بهبود فرآيند و محصول‬
‫انتتقال فناوري‬
‫بلوغ‬ ‫حفظ (محصول‪ ،‬فرآيند‪ ،‬روشها)‬
‫نيازهاي تحقيق و توسعه‬

‫• نيازهاي هنجاري‬
‫• نيازهاي تطبيقي‬
‫• نيازهاي پيش بيني‬
‫فرآيند نوآوري‬

‫نوآوريهاي محصول‬
‫نوآوريهاي مواد‬
‫نوآوريهاي فرآيند‬
‫نوآوريهاي بازار براي ايجاد و توسعه فعاليتهاي جديد‬
‫نوآوريهاي خدمات‬
‫تامين هزينه هاي مالي پروژه هاي تحقيق و توسعه‬

‫• تحقيق و توسعه به عنوان يک هزينه سربار تلقي و حمايت مي شود‬


‫• تحقيق و توسعه به عنوان يک سرمايه گذاري تلقي و حمايت مي شود‪.‬‬
‫اهداف استراتژيک تحقيق و توسعه و تامين منابع مالي آن‬

‫توليد و ايجاد‬
‫دانش ‪ R&D‬به‬
‫عدم اطمينان‬

‫عنوان يک هزينه‬ ‫موقعيت يابي‬


‫استراتژيک ‪R&D‬‬
‫به عنوان يک‬ ‫توجه به نرخ‬
‫انتخاب‬ ‫بازده سرمايه‬
‫‪ R&D‬به عنوان‬
‫يک الزام‬

‫تعهدات مالي‬
‫استراتژيهاي قابل قبول کردن پروژه هاي تحقيق و توسعه‬

‫تحقيقات اکتشافي‬

‫فرصتهاي‬
‫بالقوه‬
‫عدم اطمينان‬

‫تسهيم هزينه‬

‫کاهش ريسک‬

‫هردو‬
‫تجاري سازي‬
‫پروژه هاي تحقيق و توسعه قابل‬
‫قبول‬
‫تعهدات مالي‬
‫مديريت بر مبناي حوزه هاي فني استراتژيک‬

‫• چشم انداز سازماني‬


‫• ارزيابي نقطه قوت رقابتي‬
‫• تعيين و توسعه اهداف موقعيت يابي استراتژيک‬
‫اهميت استراتژيک فناوري در صنعت‬

‫• اهميت استراتژيکي نوآوري تکنولوژيکي در ايجاد مزيت رقابتي پايدار براي‬


‫شرکت است‪.‬‬
‫اهميت استراتژيک فناوري در صنعت‬

‫• توليد و ايجاد دانش‪ -‬موقعيت يابي استراتژيک‪-‬سرمايه گذاري‬


‫تجاري‬
‫دولت و نقش ارتش در تحقيق و توسعه‬

‫• بيشتر کشورهاي صنعتي بر اهميت تحقيق و توسعه و نقش آن در طراحي و‬


‫توسعه فناوريها به منظور ايجاد رشد اقتصادي و حفظ امنيت ملي واقف هستند‪.‬‬
‫فشارهاي استراتژي بر روي منابع فني‬

‫توليد دانش‬
‫تعداد حوزه ها‬

‫موقعيت يابي‬
‫استراتژيک‬

‫تامين مالي هر حوزه‬


‫• انتقال فناوري فرآيندي است که جريان فناوري از يک منبع به يک گيرنده را‬
‫ميسر مي سازد‪.‬‬
‫انواع فرآيند انتقال فناوري‬

‫• انتقال بين المللي‬


‫• انتقال منطقه اي‬
‫• انتقال بين شرکتي‬
‫• انتقال درون شرکتي‬
‫انتقال فناوري بين المللي‬

‫• در اين فرآيند‪ ،‬انتقال فراتر از مرزهاي ملي صورت مي گيرد‪.‬‬


‫• مثال‪ :‬انتقال فناوري از کشورهاي صنعتي شده به کشورهاي درحال توسعه‬
‫انتقال منطقه اي فناوري‬

‫• طي اين فرآيند‪ ،‬فناوري از يک منطقه از کشور به منطقه ديگري از کشور‬


‫منتقل مي شود‪.‬‬
‫• مثال‪ :‬انتقال فناوري از فلوريدا به آالسکا‬
‫انتقال بين شرکتي فناوري‬

‫• طي اين فرآيند‪ ،‬فناوري از يک شرکت به شرکت ديگر منتقل مي شود‪.‬‬


‫مثال‪ :‬انتقال دانش فني ‪ CAD‬از شرکت سازنده ماشين ابزار به يک شرکت‬
‫توليد کننده مبلمان‬
‫انتقال درون شرکتي فناوري‬

‫• طي اين فرآيند‪ ،‬فناوري در درون يک شرکت و از يک محل به محل ديگر منتقل‬


‫مي شود‪.‬‬
‫• مثال‪ :‬انتقال فناوري از يک بخش شرکت واقع در فلوريدا به بخش ديگري از‬
‫آن واقع در ميامي‬
‫کانالهاي جريان فناوري‬

‫• کانالهاي عمومي‬
‫• کانالهاي مهندسي معکوس‬
‫• کانالهاي برنامه ريزي شده‬
‫کانالهاي عمومي‬

‫• فرآيند انتقال فناوري‪ ،‬ناخواسته انجام مي شود و ممکن است بدون مشارکت و‬
‫درگيري در کار مستمر منبع آغاز شود‪.‬‬
‫کانالهاي مهندسي معکوس‬

‫• انتقال فناوري بدون مشارکت فعال منبع انجام مي شود‪.‬‬


‫کانالهاي برنامه ريزي شده‬

‫• در اين روش‪ ،‬انتقال فناوري خواسته و عمدي و بر طبق يک فرآيند برنامه‬


‫ريزي شده و با جلب رضايت صاحب فناوري انجام مي شود‪.‬‬
‫کانالهاي برنامه ريزي شده‬

‫• اعطاي مجوز‬
‫• اعطاي فرانشيز‬
‫• شرکت مشترک‬
‫• پروژه کليد در دست‬
‫• سرمايه گذاري مستقيم خارجي‬
‫• پروژه مشترک تحقيق و توسعه و کنسريوم فني‬
‫اعطاي مجوز‬

‫• دريافت کننده حق استفاده از فناوري فرد ديگر را خريداري مي کند‪.‬‬


‫اعطاي فرانشيز‬

‫• مشابه اعطاي مجوز است و منبع معموال نوعي پشتيباني مستمر را از دريافت کننده‬
‫فناوري فراهم مي آورد‪.‬‬
‫شرکت مشترک‬

‫• دو يا چند شرکت يا بنگاه‪ ،‬منافع خود را در يک فعاليت کنار يکديگر مي گذارند و‬


‫دانش و منابع خود را براي طراحي يک فناوري‪ ،‬توليد يک محصول يا استفاده از‬
‫دانش فني مربوط به ود و با هدف تکميل يکديگر تسهيم مي کنند‪.‬‬
‫پروژه کليد در دست‬

‫• يک کشور يک پروژه کامل را از يک منبع بيروني خريداري مي کند و پروژه‬


‫طراحي‪ ،‬اجرا و آماده تحويل براي شروع به کار مي شود‪.‬‬
‫سرمايه گذاري مستقيم خارجي‬

‫• معموال يک شرکت چند مليتي تصميم مي گيرد تا محصوالت خود را در خارج‬


‫از کشور توليد کند يا برخي از منابع خود را در خارج از کشور سرمايه گذاري‬
‫کند‪ .‬اما فناوري در مرزها و محدوده هاي شرکت باقي مي ماند‪.‬‬
‫پروژه مشترک تحقيق و توسعه و کنسرسيوم فني‬

‫• دو يا چند شرکت در قالب يک شرکت يا يک مجموعه بزرگ با يکديگر‬


‫همکاري مي کنند‪ ،‬زيرا منابع هر يک از آنها براي موثر کردن جهت تغييرات‬
‫تکنولوژيکي محدود مي باشد‪.‬‬
‫• سازمانهاي توليدي وسيله اي هستند براي خلق کاالها‬
‫• يک شرکت توليدي براي آنکه بتواند در سطح جهاني رقابت کند بايد در کالس‬
‫جهاني باشد‪.‬‬
‫• ضروري است که شرکت يک استراتژي توليد کارآ طراحي کند‪.‬‬
‫توليد يکپارچه‬

‫بازاريابي‬
‫فروش‬
‫مشتريان‬ ‫جامعه‬
‫خدمات‬

‫مديريت منابع انساني‬


‫علوم کاربردي‬ ‫عمليات‬
‫ماليه‪ ،‬حسابداري‬

‫فروشندگان و‬ ‫محصول‬
‫دولت‬
‫تامين کنندگان‬ ‫و فرآيند‬
‫مهندسي‬
‫مباني توليد‬

‫• فلسفه مديريتي‪ ،‬روش مديران و روابط سازمان‬


‫• شرح دقيق سيستمها و پيش بيني عملکرد آنها‬
‫• توسعه قابليتهاي يادگيري سازماني و پذيرش فناوريهاي مناسب براي بهبود‬
‫عملکرد سيستم توليدي‬
‫روش و فلسفه مديريتي‬

‫• آرمانها و اهداف‬
‫• مشتري‬
‫• سازمان‬
‫• کارکنان‬
‫• تامين کننده يا فروشنده‬
‫• وظيفه مديريت‬
‫ارزيابي‪ ،‬توصيف و پيش بيني عملکرد‬

‫• ارزيابي عملکرد فرآيندي است که براي ارزيابي کارايي سازمان در دستيابي به‬
‫اهدافش در سراسر سازمان اجرا مي شود‪.‬‬
‫ارزيابي‪ ،‬توصيف و پيش بيني عملکرد‬

‫• روشهاي کمي‬
‫• مدلها‬
‫• بهبود عملکرد‬
‫• آزمايش‬
‫منافع شناسايي و پذيرش اصول بنيادي‬

‫يک مبناي توليد (مجموعه اي از دانش) ايجاد مي کند‪.‬‬


‫هرگونه درکي از عناصر يک مبناي توليد بايد بتواند برخي از فرصتهاي انجام‬
‫تعامالت ميان رشته اي کاراتر را آشکار سازد‪.‬‬
‫يک مبناي توليد مي تواند به هدايت فرآيند تجربه و يادگيري کمک کند‪.‬‬

You might also like